محياوداستان جوانه زدن اولين مرواريدش
سلام گل باغ زندگي من ،مامان با يه پست فوري وشگفت انگيز اومده
دخترگلم جونم برات بگه يه روز كه مثل هميشه داشتم با دستمال نم داردهن شمارو تميز مي كردم يكهو انگشتم يه شي تيز لمس كرد بله درست حدس زدي داشتي دندون در مي آوردي واي هورا
دخترم مبارك باشه كه داري بزرگ مي شي واز اين به بعد ديگه يواش يواش بايد آماده بشي كه قاقاهارو بجوي فدات بشم
خب داستان دندون محيا:
گفتم كه داشتم تميز مي كرم متوجه برامدگي شدم وتيزيرو لثه محيا به ماانم كه گفتم تاييد كرد كه بله داري دندون درمياري 12ارديبهشت كه مصادف با سالروزمعلم بوداولين نشانه دندون دارشدن شما معلوم شدومابه همه خبرداديم كه داري دندون دارميشي مادربزرگ هم قرارشد برات آش دندوني بپزه كه بلاخره چهارشنبه 17ارديبهشت مادربزرگ براي ناهار دعوت گرفت كه عصرش آش دندوني يا به زبون آذري همون (ديشليق)روبپزه ويه جشن نيمه خصوصي وخودموني برات بگيره.ماهم رفتيم ودست مادربزرگ درد نكنه ناهار ودندوني شمارو خورديم عصربا باباديشليق هارو پخش كرديم بين فاميلامون تا همه خبردار بشن كه چه اتفاق خوشي برات افتاده
دندون دارشدي مامانم مباركت باشه ايشاالله
بايد ديگه مواظب مرواريدهاي كوچولوي تو دهنت باشيم كه يه وقت خداي نكرده خراب نشن
الان يكم دندونت بزرگترشدهوديده ميشه انشاالله تا تموم شدناين ماه كاملا دندون فك پايينت در مياد.
اين اولين مرواريد از 32 مرواريد كه انشاالله قراره داشته باشي تا باهاشون بتوني غذاهاي خوشمزه بخوري .ايشالله دندونهات هميشه سالم وقوي باشن عزيزم
مامانم يه مسواك انگشتي كوچولوبرات گرفتم كه مرواريدهاي كوچولوتومسواك كنيم تا هميشه دندوناي سفيد وتميزي داشته باشي
دخترم آش دندونات خيلي خوشمزه شده بودن با گندم ونخود وشير محلي واي كه دستمادربزرگ درد نكنه خيلي زحمت كشيده بود همه كسايي كه خورده بودن خيلي تعريف مي كردن
اين آشارو تو ظرفاي خوشگل ريختيم وپخش كرديم من وعمه با هم تزئينشون كرديم
شمام كه خانوم كوچولوفقط شيطوني مي كردي هي انگشت كوچولوتو مي كردي تو آش ومزمزه مي كردي ومي خنديدي خوشت اومده بود
امامان خب مي خوام دست بزنم برا خودمه دهه
ايشالله فرشته دندون يه سبدپراز دندوناي قشنگ وتيز برات بياره
آش دندون رو برديم برا مامانجون اينا مامانجون برا جاش يكم پول داد وقول داد يه لباس خوشگل برات بخره آبا گفته بود وقتي آش پختيد يه نخود وهفت تا گندم پخته شده رو وصل كنيد تو يه نخ مثه تسبيح با سنجاق بزنيد پشت نيني مامانجونم اينكار كرد آخه ميگن اينجوري يكم درد دندون نيني آروم ميشه حالا چقددرسته بماند بلاخره زديم ديگه
البته يه چندتا از دونه گندما افتادن ايناموندن
مامان اينجاخونه مادربزرگ ايناس روز دندوني پزون
اين بود خلاصه دندون در آوردن شما
تا پستهاي بعدي كه ببينيم چه اتفاقي خواهد افتاد...